سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند، سلطان خدا در زمین است، پس هرکه با وی در افتد بر افتد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 89 خرداد 10 , ساعت 9:20 عصر

 

 حسن میرباقری

وقتی کارشناسان برای رسانه‌ها سه عنصر «سرگرمی، آموزش و ارتقای بینش فرهنگی» را در نظر گرفته‌اند و هنر به معنای زبانی فراگیر و رسانه‌ای بدون مرز، در این میان، مخاطبان را با هر زبان و عقیده و ملیتی جذب می‌کند، باید دانست که عدم عرضه کالا از سوی فروشگاه هنری بزرگی چون تلویزیون، راه را برای دیگران باز می‌کند؛ دیگرانی که به وبی از وجه غالب «هنر» در راه اهداف خود استفاده می‌کنند.

حال وقتی در «سریال‌ها» ‌به واسطه غالب بودن وجوه هنری بر سایر وجوه، ارتقای فرهنگ از مهمترین موارد است، شبکه‌ای همچون فارسی‌وان باید هم از ماطبان ایرانی تشنه مجموعه‌های تلویزیونی دلبری کند. «داستان، کیفیت‌ها، رفتارها، گفتارها، برخوردها، تضادها، هیجان و تعلیق، کشمکش و درگیری» به عنوان وجوه هنری یک مجموعه تلویزیونی، با بازی‌هایی دم دستی اما باورپذیر می‌تواند مخاطب را به خود وابسته کند چه آنکه همه جریان‌ها در بستری اجتماعی و ملودرام رخ بدهد.

در واقع داستان به عنوانی مهم‌ترین محمل، زمینه پیدایش شخصیت‌هایی با طبایع متفاوت و متضاد را فراهم می‌کند تا در بزنگاه‌های رویدادها و اتفاقات طراحی شده در داستان «خود حقیقی» اشخاص کشف و افشا شود و بدین تریتب مخاطبان به وجه یا وجوهی پنهان در وجود انسان پی ببرند.

هر چه این طراحی، اشخاص، رویدادها و. . . ماهرانه تر، پیچیده تر، پر تعلیق‌تر و عمیق‌تر باشند، تأثیرگذاری بیشتری را در پی دارند، در این رهگذر و در شرایط معاصر که آگاهی‌های عموم مردم، به ویژه در کشورمان با ریشه‌های غنی فرهنگی، از سطحی بسیار بالا برخوردار است، به این مهم باید هر چه بهتر و بیشتر توجه شود. مخاطب امروز دیگر به راحتی پذیرای آثار سطحی و یکنواخت نیست و به واسطه تجربیات تاریخی و آگاهی‌های اجتماعی به راحتی هر اثری را نمی‌پذیرد و تعقیب نمی‌کند.

در واقع مخاطبان در صورتی که این نوع آثار «باورپذیر» باشند به تماشایشان می‌نشینند. برای باورپذیر شدن نیز حداقل این است که داستان به گونه‌ای طراحی شود که اشخاص، از وجوه انسانی برخوردار باشند، به تعبیر دیگر در آثار نمایشی اشخاص باید دارای چند وجه (از جمله ویژگی‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی و روانی) باشند تا از سوی مخاطب پذیرفته شوند. اینها همه در شرایطی است که بررسی اجمالی سریال‌های این شبکه نشان می‌دهد اغلب قریب به اتفاق بدون چنین شاکله‌ای هستند و اغلب سریال‌های این شبکه انسان‌هایی تک بعدی، بدون دغدغه‌های مرسوم یک انسان اجتماعی را نشان می‌دهد که فقط حول موضوع تک بعدی سریال حرکت می‌کنند.

این مجموعه‌ها اغلب با تأکید بر جنبه‌های ظاهری، اما جذاب و قصه‌هایی یک نواخت و قابل پیش‌بینی ساخته و پخش می‌شوند و استفاده از جذابیت‌هایی همچون داستان‌های عاشقانه، زنان زیبا و. . . این رویکرد سطحی را افزایش هم می‌دهد. در حقیقت این شبکه تنها مخاطب را «سرگرم» می‌کند؛ حال باید پرسیداین شبکه با سریال‌هایی چنین سطحی، چگونه مخاطبان بسیاری را جلب کرده است؟

و پاسخ این سؤال مشخص است؛ دست‌های خالی رسانه ملی. به نظر می‌رسد باید برای یافتن راهکارهایی دقیق، مؤثر و مبتنی بر ذائقه مخاطبان ایرانی کاری کرد چرا که می‌توان گفت کم کم دارد دیر می‌شود!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ